مامان آته

روزمرگی های یه مامان

مامان آته

روزمرگی های یه مامان

همسایه ها

سر قضیه ی همسایه و مزاحمتش، انگار کل واحدها به پلیس زنگ زده بودند. و دیشب همه به همسر زنگ زدن و پرسیدن اصل ماجرا چی بود و گفتن ما زنگ زدیم پلیس.

همه فکر می کردن فقط خودشون زنگ زدن. 

واحد یک یه مادر دختر هستن که مادره یه شوهر صیغه ای داره. طی یه جریانی ما اینو فهمیدیم. دیشب همین خانم کلی بابت ماجرایی که دختره درست کرده بود، شاکی بود.

همسر می گفت:«نه که خودش نمیکنه.»

گفتم:«به نظر من نیاز دو‌جنس بهم دیگه است و نباید بگیم چون ازدواج دایم نکرده کلا نادیده بگیره. ولی از راه درست. با یه نفر باشه. صحیح و سالم یا حالا صیغه کنن یا دوست پسر دایم. دوست پسر دایمی هم دقیقا همون کارکرد صیغه رو داره. یه نفره، هر شب با یکی نیست و هم خدا راضیه هم بنده اش. ولی این دختره از حد گذرونده.»

اگه جامعه مون به این سمت می رفت و قبول می کرد دخترها و پسرهای سن بالا و مستقل فارغ از رسومات پیچیده بدون فریب و کلک با هم باشند بد نبود. چون غالبا تو سن بارداری هم نیستن این دخترها و خیلی مشکلات به وجود نمیاد. عملا برای رفع نیاز و آرامش روانی طرفین لازمه. بهداشت بیشتری داره و ... .

فشارها باعث وجود زندگی و مسایل زیرزمینی شده و اصلا خوب نیست. 

نظرات 1 + ارسال نظر
Coupons سه‌شنبه 14 دی 1400 ساعت 18:43

موافقم دقیقا
کاش این تنوع طلبی و هرزگی رو رها میکردن
با ی نفر باشن هم‌ خودشون آرومن هم معضلات تنوع‌طلبی رو ندارن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد