امشب شام نداشتیم، معمولاً آخر هفته ها دو سه مدل خورشت میپزم برای وسط هفته، و این هفته خونه نبودم، شام نداشتم. شام های آماده رو روزهای بحرانی میخوریم. مثل امشب.
بحران آبریزش بینی کوچولو بود و بدقلقی هاش و گردن درد و بیخوابی دیشبم.
دوتا رون مرغ نمک زدم ساعت ۶/۳۰ تو روغن کم گذاشتم تو قابلمه و شعله کم با در بسته اول یخ آب بشه، بعد بپزه.
ساعت ۸/۱۵ قارچ و ذرت و پیازداغ و زعفران اضافه کردم. ده دقیقه بعد رب گوجه و آبلیمو ترش تازه. گذاشتم جاافتاد.
جاتون خالی خیلی خوب بود.
بی زحمت و دردسر. با نون خوردیم. کوچولو هی اومد و رفت مرغ گذاشتم دهنش. از مزه اش خوشش اومده بود.
نووووش جان
منم غذا رزرو دارم واسه خستگی ها و مواقع لازم
واقعا لازمه و از فن و فنون مادری کارمندیه