مامان آته

روزمرگی های یه مامان

مامان آته

روزمرگی های یه مامان

تحلیل ها یک هفته متوقف بشید

پادکست «درونگرایی» مجتبی شکوری رو امروز گوش دادم. 

بیشتر از صد درصد خصوصیات رو هم من دارم هم گلی. بدترین حالت درونگرایی برای من اون تحلیل مداوم مغزمه.

یه پشه پر میزنه من تحلیل میکنم. و مغزم کلا در از داده است. هر حرفی حرکتی چشمکی با صدها جمله تحلیل توی ذهنم می‌ره و میاد. 

دقیقا راست میگه ما از جمع و دورهمی های شلوغ گریزانیم چون تحمل این همه تحلیل رو نداریم. چون محرک های بیشتری می بینیم و حس می‌کنیم.

مهد کودک گریزی گلی دقیقا به همین دلیله. جور نشدنش با آدمها و انتخاب کردنش و سخت ارتباط گرفتنش.

بچه ای که هشتاد درصدش باباش شده، برونگرایی رو از باباش نگرفته. درونگرایی رو از من گرفته.

به عنوان یه درونگرا تو مدرسه، محیط کار و جمع فامیل خیلی اذیت شدم و تا الان نمی‌خواستم باور کنم دخترم مثل خودم درونگرا شده چون تحمل اذیت شدن اون رو ندارم. 

بعضی وقتها حتی وقتی از سر کار میرم و گلی از صبح با مامان و بابا بوده، میاد به من می چسبه و طوری رفتار می کنه انگار الان با هم وارد یه مهمونی شدیم و شدیدا غریبگی می‌کنه. 

به نظر کوچک برونگرایی رو از باباش گرفته چون مشکل برقراری ارتباط اصلا نداشته. همیشه وسط ارتباطات می پره! 

شاید باورش سخت باشه ولی یه بار اخیرا مامان مهمون داشت، این خانم کوچولو رفت کنار دختر مهمان نشست و لیمو شیرین داد دستش و اشاره کرد، پوست بکن بده بخورم. 

من شگفت زده نگاهش کردم. ده دقیقه از ورود مهمون گذشته بود. فقط ده دقیقه. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد