مامان آته

روزمرگی های یه مامان

مامان آته

روزمرگی های یه مامان

کوچولو ی سحرخیز

دیشب کوچولو رکورد زد. ساعت چهار صبح بیدار شد، و ساعت ۵/۵ عصر خوابید. امروز هم شش بیدار شد لب تخت پشت لبه وایساده بود، صدا می زد. 

اینطور وقتا دلم برای بابا و مامان میسوزه که کله ی سحر باید بچه داری کنند. 

...

فصل اول نهایی بشه خیلی خوبه. تو ماشین میخونم و ضبط می کنم. بعد ساعت هفت تا هشت قبل از ساعت اداری گوش میدم. البته دو روزه دارم ضبط میکنم. و امروز دو فایل صوتی رو گوش دادم و اصلاح کردم. 

با این سرعت بازنویسی، به نظرم سال ۱۴۰۱ به حول و قوه الهی بتونم ببرم پیش ناشر. دوست دارم اونقدر متن قوی باشه که نه نیارن. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد