مامان آته

روزمرگی های یه مامان

مامان آته

روزمرگی های یه مامان

من سر الوسواس الخناس

کوچولو دیشب ساعت هفت خوابید، ساعت دوازده با صدای گریه اش بیدار شدم. تا کمر خیس کرده بود. وقتی پوشکش رو باز کردم دیدم پی پی هم کرده. در طول عمرش اولین بار بود تو خواب پی پی می کرد. لباسهاش رو عوض کردم، پوشک تازه رو بستم و شیرش دادم، خوابید. 

ساعت نزدیک چهار صبح سرحال بیدار شده بود بازی می کرد. به نظر گرسنه میومد. نصف سیب زمینی پخته خورد و نزدیک پنج یا پنج و نیم خوابید. 

کلافه ام از بیخوابی.

...

بازنویسی فصل چهار داره پیش می‌ره. دوازده فصل دیگه مونده تا بازنویسی بشه. از بازنویسی دو فصل اول راضی ام، امیدوارم بتونم باقی فصل ها رو هم مثل فصل اول و دوم خوب دربیارم. 

...

امروز نزدیک چهار صفحه اول فصل اول رو خوندم و ضبط کردم. همسر شنید. خوشش اومد. خودم موقع خواندن چندتا ایراد پیدا کردم. موقع گوش دادن میشه ایرادات رو درآورد. مخصوصا ایرادات نگارشی و دستورزبان. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد